تمرکز زدایی یاdecentralization درفضای اقتصاد کریپتو بسیار بکاربرده شده است وبعنوان دلیل وجود و بقای بلاک چین شناخته میشود. در حالت عادی غیرمتمرکزبه این معناست که یک نهاد واحد کنترل کل پذیرش را در اختیار ندارد.
غیرمتمرکزسازی سه نوع دارد:
1}تمرکززدایی ازلحاظ معماری یاarchitecturally decentralized هست که بعنوان مثال میتوان گفت یک سیستم ازچند کامپیوتر فیزیکی تشکیل شده است؟یا سیستم تحمل ازکار افتادن همزمان چند کامپیوتر را داراست؟
2}تمرکززدایی ازلحاظ سیاست گذاری یاpolitically decentralized است مثل پرسشی مانند:چند فرد یا سازمان به طور همزمان کامپیوترهای تشکیل دهنده سیستم را کنترل میکنند؟
3}تمرکززدایی از لحاظ منطقی یا logically decentralized که برای نمونه گفته میشود ایا رابط کاربری یا ساختار اداری که سیستم را ارايه میکنند شبیهه یک چیز یکپارچه واحد است یا یک دسته ی بی نظم؟ و یا اگر سیستم را به دونیم تبدیل کنید که شامل ارايه کنندگان و کاربران ایا هردو نیم میتوانند به فعالیت های خود به طور مسقل ادامه دهند؟
قانون مدنی مقداری تمرکز زدایی معماری دارد چون دادگاههای زیادی هستند که اختیار زیادی دارند؛ ولی هر دو از نظر منطقی متمرکز هستند (قانون قانون اسشرکتهای سنتی از نظر سیاست گذاری (یک مدیرعامل)، معماری (یک رییس) و منطقی (عدم امکان تقسیم کردن به دو نیم) متمرکز هستند.
زبان ها از نظر منظقی غیرمتمرکز هستند زیرا هیچ زیرساخت ضروری متمرکزی برای زبان وجود ندارد و قوانین دستور زبان انگلیسی توسط هیچ فرد واحد ساخته و کنترل نشدهاند.
بلاک چین ها هم از نظر سیاست گذاری (کسی آنان را کنترل نمیکند) و از نظر معماری (هیچ نقطه شکست مرکزی زیرساختی ندارد) غیرمتمرکز هستند اما از نظر منطقی تمرکز دارند (همیشه یک وضعیت مورد توافق وجود دارد و سیستم مثل یک کامپیوتر واحد رفتار میکند)
3استدلال وجود دارد برای حل سوال اینکه چرا تمرکززدایی مفید است؟
اولین مورد تحمل خطا: سیستمهای غیرمتمرکز احتمال شکست تصادفی کمتری دارند چون بر اجزای جداگانه زیادی متکی هستند که شبیه هم نیستند.
- مقاومت دربرابر حمله: حمله به سیستمهای غیرمتمرکز و نابود کردن یا دستکاری در آنان گرانتر تمام میشود چون نقطه مرکزی حساسی که بتوان با هزینه کمتر به آن حمله کرد وجود ندارد.
- مقاومت دربرابر تبانی: تبانی در سیستم غیرمتمرکز برای مشارکتکنندگان برای عمل به شیوهای که به دیگر اعضا هزینه اعمال کند بسیار دشوار تر است، در حالی که رهبر سازمانها و دولتها به طوری تبانی میکنند که خودشان سود ببرند و به شهروندان، مشتریان و کارکنان کمتر هماهنگ و عموم مردم آسیب برسد.
یک سازمان غیرمتمرکز، ساختار کسب و کاری است که در آن کنترل، بجای متمرکز بودن بر روی یک فرد در راس، در میان اعضای تیم پخش شده است. بیشتر ارزهای دیجیتال توسط سازمان های غیرمتمرکز ساخته شده و می شوند. آنها معمولا بصورت جهانی توزیع شده و از راه دور نیز فعالیت می کنند.
سازمان های غیرمتمرکز چندین مزیت دارند:
- قدرت و نیروی انسانی بیشتر: هر کسی در سرتاسر جهان می تواند مشارکت کرده و کد اضافه کنند
- ارزان تر هستند: توسعه دهندگان بسیاری در اوقات فراغتشان در توسع ارزهای دیجیتال شرکت می کنند، این بدان معناست که کوین ها می توانند بدون نیاز به مقادیر عظیمی سرمایه ساخته شوند.
مبتنی بر همکاری: رساندن صدای هر فردی به تمام جامعه، منجر به شکل گیری بحث و گفتگو و دید بیشتری در مورد یک طرح پیشنهادی می شود که باعث توسعه کوین می شود.
معایب سازمانهای غیرمتمرکزاین چنین است: ساختار تخت: با عدم وجود یک مقام بالادستِ روشن یا زنجیره فرمان، سازمان های غیرمتمرکز به دلیل به طول انجامیدن تصمیم گیری، سرعت عملیاتی کمتری دارند.مخالفت ها: زمانی که جامعه مخالفت شدیدی داشته باشد، می تواند باعث جدا شدن سازمان به دو بخش شود. این اتفاق در زمان جدایی بیت کوین کش از بیت کوین رخ داد. به طور کلی میتوان گفت که نرم افزار غیرمتمرکز دارای چهار ویژگی است. اگر یک نرم افزار همه این ویژگیها را همزمان نداشته باشد، نمیتواند در دسته بندی نرم افزار غیرمتمرکز جای گیرد. این چهار ویژگی به شرح زیر است:
۱.متن باز (اپن سورس): کدهای منبع باید برای همه کاربران در دسترس باشد.
۲. غیرمتمرکز: از فناوری رمزگذاری مشابه بلاکچین استفاده کند.
۳. دارای جنبه تراکنش مالی: نرم افزار دارای توکن و یا دارایی دیجیتال باشد.
۴. الگوریتم/پروتکل: توکنهایی ایجاد کند و دارای سازوکار درونی برای توافق عمومی کاربران باشد
1.نرم افزار غیرمتمرکز مالی (financial application)
این دسته از نرمافزارها، ابزارهایی قدرتمند را برای مدیریت قراردادهای هوشمند و استفاده از ارز دیجیتال در اختیار کاربر قرار میدهند. کاربر باید مبلغی را در قالب اتر (ارز دیجیتال اتریوم) به کاربری دیگر انتقال دهد. این تراکنش در راستای اجرای یک قرارداد با کاربری دیگر صورت میگیرد. شبکهای از گرههای مختلف در شبکه اتریوم این تبادل اطلاعات را انجام میدهند.
۲.نرم افزار غیرمتمرکز نیمه مالی (semi-financial application)
در این نرم افزارها، پول وجود دارد ولی جنبه غیر پولی عملکرد نیز قابل توجه است. در واقع، دومین دسته از نرم افزار غیرمتمرکز ترکیبی از پول و دادههای خارج از بلاک چین را در خود دارد. برای نمونه، نرم افزار بیمه محصولات کشاورزی که نیازمند دریافت اطلاعات آب و هواست. فرض کنید یک کشاورز بیمه نامهای را که یک نرم افزار غیرمتمرکز است خریداری میکند. در صورت بروز خشکسالی یا طوفان، بیمه به صورت خودکار خسارت وارده را به حساب کشاورز واریز میکند. قراردادهای هوشمند برای اجرایی شدن نیاز به مولفهای دارند که در اصطلاح «اوراکل» (oracle) نامیده میشوند. اوراکل در واقع اطلاعات بهروز دنیای واقعی را به قرارداد هوشمند اعلام میکند. گفتنی است برخی توسعهدهندگان تردید دارند که بتوان این اطلاعات بیرونی را به شکلی غیرمتمرکز به بلاک چین اعلام کرد.
نرم افزار غیرمتمرکز مدیریتی (governance application)
نرم افزارهایی نظیر اخذ رای (انتخابات) و نیز سازمان غیرمتمرکز از جمله مثلهای این دسته هستند. یک شکل از نرم افزار غیرمتمرکز نیز به سازمانهای غیرمتمرکز مستقل (DAO) مربوط میشود. یک سازمان غیرمتمرکز مستقل در واقع سازمانی بدون رهبر است که مقررات آن برای اعضا مشخص شده است. اعضا میتوانند با رای دادن در تصمیمگیریها مشارکت کنند.
تمام برنامه های غیرمتمرکز پروژههایی متن باز هستند و کدهای منبع آنها در دسترس عموم است. فرض کلی برنامه غیرمتمرکز ایجاد کلاس جدیدی از برنامههایی است که هیچکسی نمیتواند ادعای مالکیت آن را داشته باشد و نمیتواند آن را تعطیل یا از دسترس خارج کند. برای دستیابی به تمام این پارامترها، پروژه برنامه غیرمتمرکز باید پروژه متن بازی باشد که با همکاری جامعه مورد نظر ایجاد میشود. توسعه دهندگان و مشتاقان سراسر جهان در یک نقطه مشخص نقشه دیجیتال دور هم جمع میشوند تا پروتکل برنامه غیرمتمرکز را ایجاد کنند. همانند تمام پروژه های متن باز، تصمیم گیری و نظارت در برنامه های غیرمتمرکز نیز به صورت جامع میباشد.
بلاکچین ذخیرهای دیجیتالی از دادههایی است که توسط اجماع کاربران به عنوان امری واقعی و حقیقی در نظر گرفته میشوند.
نکته اصلی این است که این دفتر کل در هیچ مکان مرکزی ذخیره و توسط هیچ نهاد یگانهای مدیریت نمیشود، به همین دلیل آنرا یک لجر توزیع شده یا دفترکل توزیع شده (distributed ledger) میدانند.
سیستم تائید بلاک منجر میشود تراکنشهای جدید به شکلی بازگشتناپذیر به تراکنشهای قدیمیتر اضافه شوند. این تراکنشها تا ابد حفظ میشوند و در معرض دید و دسترس همه کاربران قرار دارند، و به این علت شفاف و قابل بازیابی هستند.
نرم افزارهای متنبازِ (open-source) سوارشده روی تکنولوژی بلاکچین، اپلیکیشنهای غیرمتمرکز (decentralized application) نام دارند که به اختصار Dapps نامیده میشوند.
بیتکوین راه را برای رمزارزها و تکنولوژی بلاکچین هموار کرد، اما اتریوم اولین رمزارزی بود که پتانسیل واقعی تکنولوژی بلاکچین را به همه نشان داد.
اتریوم به توسعهدهندگان در سرتاسر جهان اجازه داد اپلیکیشنهای غیرمتمرکز خود را روی این پلتفرم راهاندازی کنند. توسعهدهندگان اتریوم میتوانند قراردادهای هوشمند خود را روی اتریوم که الگوی اصلی اپلیکیشنهای غیرمتمرکز است کدنویسی کنند.
براساس وایتپیپر اتریوم، هدف اتریوم ایجاد پروتکلی جایگزین برای ساخت اپلیکیشنهای غیرمتمرکز با تاکید بر زمان توسعه، امنیت و مقیاسپذیری است.
میتوان به اتریوم به چشم مادر اپلیکیشنهای غیرمتمرکز نگاه کرد.
اتریوم با زبان منحصر به فرد خود با نام سالیدیتی (Solidity)، به توسعهدهندگان این فرصت را میدهد تا قراردادهای هوشمند را با استفاده از ماشین مجازی اتریوم (Ethereum Virtual Machine یا EVM) که یک ماشین تورینگ کامل (Turing-complete) است شکل دهند.
با این ابزار موجود، توسعهدهندگان توانستهاند اپلیکیشنهای غیرمتمرکزی با کاربردهای مختلف ایجاد کنند. این اپلیکیشنها از مدیریت دارایی گرفته تا برنامه ریزی برای منابع متغیر هستند.
پروژه Golem، Augur، و BAT نمونههایی از اپلیکیشنهای غیرمتمرکز موفق مبتنی بر اتریوم هستند که ارزش بازار بالایی بدست آوردهاند.
فراگیرشدنِ اجتناب ناپذیر بلاکچین بسیاری از راهکارها را تغییر خواهد داد.
چنین پیشبینی جسورانهای ممکن است غیرواقعبینانه تلقی شود، اما وقتی تمام دنیا متوجه شود که میتواند به وسیله شبکههای غیرمتمرکزِ خودپایدار و بدون نیاز به اعتماد منابع مالی مورد نیاز را تامین کرده و به عملکرد خود ادامه دهد، احتمالا خدماتی مانند بانکداری به شکل کنونی دیگر مورد نیاز نباشند.
شرکتهای بزرگی که برای تثبیت جایگاه خود در جنبش بلاکچین به تکاپو افتادهاند گواهی بر این ادعا هستند.
موضوع دیگری که میتواند بحث برانگیز باشد این است که ما با انتقال ارزش و برونسپاری اطلاعات به شبکههای بلاکچین، نیاز به خدمات واسطه را کاهش و کارایی را افزایش میدهیم، اما به چه قیمتی؟
با کاهش نیاز به خدمات انسانی و همچنین حذف خطای انسانی، آیا میتوان با قطعیت گفت که کیفیت زندگی ما بهتر خواهد شد؟ پاسخ به این پرسشها هرچه که باشد، ما تنها میتوانیم امید داشته باشیم و بلاکچین را گامی رو به جلو به سمت دنیایی یکپارچه بدانیم.